محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز - هنر هفتم یکی از مهمترین رسانههای چند دهه اخیر برای بازنمایی فرهنگی جامعه ایرانی بوده است. به طوری که اغلب خرده فرهنگ ها، اصول اخلاقی و باورهای مردم ایران در سالهای اخیر روی پرده نقرهای به نمایش درآمده اند. یکی از مضامین جذاب و مقدسی که در چند دهه اخیر موضوع تولید آثار سینمایی قرار گرفته یا به نحوی در این مدیوم منعکس شده، مربوط به جایگاه پدر در ایران است. در این مطلب، به مناسبت فرارسیدن ولادت حضرت علی (ع) و روز پدر، مروری داریم بر تعدادی از فیلمهایی که هر کدام به نحوی جایگاه پدر را مورد ستایش قرار داده اند.
قصه غفور، راننده تاکسی تنها و غمگینی که به انتظار پسرش نشسته و با وجود ناامیدی اطرافیان هر لحظه امیدوار به بازگشتن اوست، قصه یکی از فیلمهای مهم کارنامه ابراهیم حاتمی کیا در دهه هفتاد را تشکیل میدهد. «بوی پیراهن یوسف» اثری غم انگیز و شاعرانه است که تنهایی و ایمان قلبی یک پدر رنج کشیده را به تصویر میکشد. بازی درخشان علی نصیریان در نقش غفور از مهمترین دلایل جذابیت این فیلم به شمار میرود.
«سنتوری» فیلم مهم و پرمخاطب کارنامه داریوش مهرجویی، فیلم ساز باسابقه سینمای ایران، اثری تراژیک و اجتماعی است. اما آنچه باعث میشود بتوانیم «سنتوری» را هم در این فهرست قرار دهیم، شخصیت پدر این فیلم، با بازی مسعود رایگان، است. این شخصیت که زندگی پسر خود را از دست رفته میبیند، در حالی که سعی دارد قدرت و استواری خود را حفظ کند، از درون در آستانه فروپاشی قرار گرفته و در سکانس تزریق مواد مخدر در موقعیت غریبی قرار میگیرد. موقعیتی که شاید درک آن برای کسانی که پدر نشده اند، غیرممکن باشد.
در فیلم دیگر ابراهیم حاتمی کیا با پدری سروکار داریم که زمانی در جبهههای دفاع مقدس حضور داشته، اما سالها بعد، آتش جنگ تحمیلی دامن دخترش را میگیرد و پای دختر بر روی مین میرود. تلاطم این پدر (با بازی خوب پرویز پرستویی) مخاطب را با خود همراه میکند و گوشهای از رنج مداوم و فداکارانه گروهی از پدران ایرانی را به تصویر میکشد که علاوه بر دشواریهای معیشتی و اجتماعی، دشواری جنگ تحمیلی را هم تحمل کرده اند. سکانس صحبت کردن پرویز پرستویی با خداوند، در حالی که پای خود را در گودالی که حاصل انفجار است گذاشته، یکی از برشهای ماندگار سینمای دفاع مقدس ایران است و فیلم «به نام پدر» را به اثری دیدنی مبدل کرده است.
حتی اگر طرف دار جدی سینما نباشید هم احتمالا نام «جدایی نادر از سیمین» را شنیده اید. اثر اصغر فرهادی برای اولین بار جایزه اسکار را برای نماینده کشورمان به ارمغان آورد. «جدایی نادر از سیمین» یک فیلم اجتماعی و اخلاقی است که بر مبنای گره جدایی زوج اصلی شکل گرفته است. با این حال، یک پلان از فیلم در ذهن عموم مردم ایران باقی مانده که مربوط به سکانس حمام کردن پدر نادر است. یکی از درخشانترین ایدههای کارنامه اصغر فرهادی به یک پدر اختصاص یافته و حضور پیرمردی که حرف نمیزند و به آلزایمر دچار است.
یکی از فیلمهای قدر نادیده سینمای ایران را علی رفیعی ساخته است. اثری اجتماعی با محوریت مردی غمگین از طبقه فرودست جامعه که نگرانی اصلی او به دخترش مربوط است.
آقا یوسف مردی باحیا و خوددار است که ترجیح میدهد به جای سین جیم کردن دخترش، به شکلی نامحسوس، از کار او سر در بیاورد. مهدی هاشمی، یکی از بهترین بازیهای هنری خود را در این نقش ارائه کرده و اندوه مردی را به تصویر کشیده که مجبور است تمام محتویات ذهنش را برای خودش نگه دارد و دم نزند.
یکی از فیلمهای آموزشی سینمای ایران در سالهای اخیر را سالم صلواتی ساخته که هنوز هم به اکران عمومی درنیامده است. «پدران» که در سی وهشتمین جشنواره فیلم فجر حاضر بود، به لحاظ کیفیت سینمایی چندان درخور نیست، اما از منظر آموزشی و پرداختن به روابط پدران و فرزندان، اثری درخور اعتنا محسوب میشود. در این فیلم علیرضا ثانی فر و هدایت هاشمی نقش دو پدر را بر عهده دارند. پدرانی که تحت تأثیر یک اتفاق هولناک، تمرکز خود را از دست داده اند، ولی باید همچنان محل اتکای دیگر اعضای خانواده باشند.
کیومرث پوراحمد، کارگردان باسابقه سینما و تلویزیون ایران و سازنده مجموعه محبوب «قصههای مجید»، در یکی از آثار خود در دهه نود، به موضوع آلزایمر پرداخت و قصه پدری را به تصویر کشید که به مرور بیماری اش تشدید میشود. «کفش هایم کو؟» اثری شاخص با استاندارد تولید بالا نیست؛ اما پرداختن به موضوع آلزایمر با تاکید بر ارج نهادن به جایگاه پدر، نقطه قوت این فیلم محسوب میشود. جدای از چالشهای اخلاقی، رضا کیانیان هنرمند مشهدی سینما هم در این فیلم بازی جسورانهای در نقش حبیب ایفا کرده و مراحل تشدید بیماری را به شکلی قابل قبول مقابل دوربین برده است.